از جمله این تمهیدات این است که خداوند در قیامت، اعتباری و غیر واقعی بودن مقامات دنیوی را آشکار میسازد؛ این بحث را در ضمن بیان آیه زیر توضیح میدهیم.
«...یَوْمَ یُنادیهِمْ أَیْنَ شُرَکائی قالُوا آذَنَّاکَ ما مِنَّا مِنْ شَهیدٍ- وَ ضَلَّ عَنْهُمْ ما کانُوا یَدْعُونَ مِنْ قَبْلُ وَ ظَنُّوا ما لَهُمْ مِنْ مَحیصٍ» (47 و 48 فصلت)
ترجمه: روزی که خدا آن مشرکان را ندا میدهد که «شریکان من کجایند؟» میگویند: «با بانگ رسا به تو میگوییم که هیچ یک از ما شاهد شریکی نیست.» و آنچه از پیش به عنوان معبود میخواندند، باطل شده و از دستشان میرود و مییابند که آنان را گریزی نیست.
توضیح این که بر اساس مفاد این آیات سوره فصلت، خداوند در قیامت از مشرکانی که معبودان دروغین را شریک خداوند قرار میدادند میپرسد که اینک بگویید آن معبودانی که آنان را شریک خدا میدانستید کجا هستند؟ «أَیْنَ شُرَکائی»؛ ولی مشرکان با صدای بلند پاسخ میدهند که هیچ یک از ما شاهد وجود شریکی برای تو نیست «آذَنَّاکَ ما مِنَّا مِنْ شَهیدٍ».
این جمله را آنها صریحاً اعتراف میکنند زیرا در قیامت انسانها بر اساس هویت واقعی خود وارد محشر میشوند نه بر اساس امور اعتباری و غیر واقعی. بنابراین همه مقامات دروغین و اعتباریات بیواقعیت در روز قیامت از انسانها ساقط میگردد. ازینرو هر کس بر اساس واقعیات وجودی افراد، مقام و جایگاه آن افراد را خواهد دید. پس معبودان دروغین که معبودیتشان اعتباری و بیواقعیت بوده است، در قیامت در شأن و مقام، معبود دیده نمیشوند بلکه از جایگاه معبودیت دروغین خود ساقط شده و حقیقت فقر و نیاز واقعی آنها آشکار میشود و لذا به هیچ وجه کسی شأن و مقام معبودیت را جز برای خداوند نمیبیند.
به همین خاطر مشرکان با صدای بلند میگویند هیچ یک از ما شاهد وجود شریکی برای تو نیست «آذَنَّاکَ ما مِنَّا مِنْ شَهیدٍ»؛ بدین وسیله و با این تمهید روشنگرانه، خدا آنها را از اعتقاد به شرک میرهاند و از همین اقدام روشنگرانه خداوند، آن مشرکان به جایی میرسند که میفهمند که هیچ راهی جز پذیرش الوهیت و توحید خدا نیست و ازینرو موحد میگردند «وَ ظَنُّوا ما لَهُمْ مِنْ مَحیصٍ». کلمه محیص از ماده حیص است و حیص به معنای عدول کردن و رجوع کردن از چیزی است. بر این اساس معنی این جمله اخیر این میشود که آن مشرکان بلحاظ فکری متوجه میشوند که آنان به هیچ وجه نمیتوانند از پذیرش افکار حقه عدول کنند و منطقاً امکان ندارد که از حقایق توحیدی رویبرگردانند. لذا افکار توحیدی و الهی را میپذیرند و همین پذیرش افکار توحیدی و الهی، نجات آنها است؛ زیرا همانگونه که قبلا گفتیم بر اساس آیات زیادی پاداش انسانها همان عمل اعتقادی و رفتاری آنها است «الْیَوْمَ تُجْزی کُلُّ نَفْسٍ بِما کَسَبَتْ».
بنابراین آن مشرکان با رها کردن شرکشان، عذاب شرک را از خود برداشته، و با قبول توحید، نعم توحیدی را جایگزین میکنند.
نظر شما